وبالوالدین احسانا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آیا می دانید؟شکوه علمی حضرت زینب (س)کمر دشمن را به لرزه در آورد

03 آبان 1395 توسط اشرف قانعي زارع

 شکوه علمی حضرت کمر دشمن را به لرزه درآورده بود و از آن احساس خطر می‌کرد. ایشان همانند مادرش، فاطمه(س)، جز در ضرورت از خانه خارج نمی‌شد، امّا دورادور چشم بیدار جامعه خویش بود و تأثیر عمیق سخنانش را از رسوایی دستگاه اموی، پشیمانی مردم، حتّی یزید و حرکات شورشی علیه امویان را می‌توان دریافت.

نمونه دیگر نبوغ آن عالمه، جمله‌ای است که در پاسخ ابن‌زیاد فرمودند. زمانی آن حقیر به حضرت (س) گفت: «کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟!» فرمود: « چیزی جز زیبایی ندیدم» (حسینی موسوی، 1418ق.، ج2: 363 و جزایری، 1427ق.، ج1: 243). این جمله را سالیان است که اهل علم و ادب در تفسیر و تحقیق آن می‌کوشند که افق نگاه حضرت در چه حد بود که از آن قتل‌گاه خونین زیباییش را درک کرد؟! این بصیرت در برداشت از حوادث، تجلّی تحقّق وعده‌ای است که خداوند در کلام خود داده است: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً …: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما وسیله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمى‏دهد…﴾ (الأنفال/29).

چنین برداشتی از این فاجعه دلخراش آن هم از طرف یک زن که وجودی لطیف و سرشار از مهر و عطوفت دارد، واکنشی شگفت و تأمّل‌برانگیز است. بر این اساس، در واکاوی اینگونه رفتارها در سیره ایشان می‌توان به زیرمجموعه‌ای از آگاهی رسید؛ دانشی خاص برای انبیاء، ائمّه اطهار و اولیاء‌الله است که آن بانوی خردمند و عالمه هم از آن بهره‌مند بود.

 2 نظر

خطبه زینب(س) در کوفه

02 آبان 1395 توسط اشرف قانعي زارع

خطبه زینب(س) در کوفه
بشیربن خزیم اسدی گوید: در آن روز به زینب دختر علی(ع) نگریستم؛ زیرا هرگز زنی را سخنگوتر و زبان‌آورتر از او ندیدم، گویا به زبان پدرش امیرمؤمنان سخن میگفت. همانا او همراه با اشاره دست به مردم فرمود: ساکت شوید! ناگاه نفسها در سینه‌ها حبس شد و زنگ‌های کاروان از حرکت ایستادند. سپس فرمود:
«سپاس خدای را و بر جدّم محمّد(ص) و خاندان پاک و برگزیده او درود میفرستم. ای مردم کوفه! ای اهل فریب و خدعه! آیا برای مصیبتی که بر ما وارد شده است میگریید، چشمه‌ی اشکتان خشک نشود و ناله هایتان تمامی نپذیرد. مَثَل شما مثل همان زنی است که رشته‌های خود را می‌بافت و سپس آن ها را باز میکرد. (ای کوفیان! شما) جز سخن بیهوده و گزاف و ناپاک و سینه‌های آکنده از کینه و خشم، و ظاهری چون کنیزکان متملق و باطنی چونان دشمنان سخن‌چین، چه فضیلت دیگری را دارایید؟ شما همانند سبزه‌ای هستید که در میان زباله‌ها و منجلاب‌ها رشد کرده یا همانند نقره‌ای هستید که برای آراستن قبور مردگان استفاده میشوند. بدانید و آگاه باشید که بد توشه‌ای را برای آخرت خویش از پیش فرستادید؛ زیرا که شما دچار خشم و غضب الهی شده و در عذاب او جاویدان خواهید ماند. آیا گریه میکنید و شیون و زاری برپا کرده‌اید؟ آری! به خدا سوگند، که بسیار گریه کنید و کمتر شاد شوید؛ زیرا دامن شما آلوده به ننگی شده که هرگز نمیتوانید آن را بشویید. چگونه میتوانید خون پسر خاتم انبیاء(ص) و معدن رسالت را از دامان خود پاک کنید؟ خون سید و آقای جوانان اهل بهشت را؟ و پناهگاه نیکانتان را؟ ملجأ حوادث ناگوارتان را؟ و مناره‌ی حجتتان را؟ و پیشوا و رهبر قوانین را؟ بدانید و آگاه باشید که بد جنایتی مرتکب شدید، از رحمت الهی به دور باشید و بمیرید که تلاشها را بیهوده ساختید و دستانتان بریده باد. در معامله‌ای که کردید، زیانکار شدید و به غضب الهی دچار شدید و ذلّت و بیچارگی را برای خود رقم زدید. وای بر شما ای کوفیان! آیا میدانید که جگر رسول خدا(ص) را پاره پاره کردید و پرده نشینان حرمش را آشکار نمودید؟ آیا میدانید که چه خونی از او ریختید و چه اندازه حرمت او را شکستید؟! هر آینه جنایتی که شما مرتکب شدید، بسیار بزرگ و سخت، کریه، ناروا، خشن و شرمآور است؛ به لبریزی زمین و گنجایش آسمان.آیا متعجب شده‌اید که از آسمان باران خون بارید، (بدانید که) همانا عذاب آخرت ننگین‌تر است و در آن حال کسی به فریاد شما نمیرسد. از این فرصت و مهلتی که خداوند به شما داده، استفاده نکنید؛ زیرا که سبقت گرفتن شما، خدا را در عذاب دادنتان به شتاب نمی‌اندازد و خداوند انتقام خود را خواهد گرفت و به درستی که پروردگارتان در کمینگاه است.» راوی گوید: به خدا سوگند، آن روز مردم را دیدم در حالی که سرگشته و حیران مشغول گریه و زاری بودند، آن ها انگشت پشیمانی و اندوه بر دندان گرفته و می‌گزیدند، پیرمردی در کنار من ایستاده بود، او را دیدم که به شدت می‌گریست، به حدی که محاسنش خیس شد و در این حال می گفت: پدر و مادرم فدایتان شوند! که کهنسالان شما، بهترین کهنسالان و جوانانتان بهترین جوانان و زنانتان، بهترین زنان و نسل شما بهترین نسلهاست که نه خوار میشود و نه شکست می پذیرد.

منبع: سید بن طاووس، لهوف، مترجم: عباس عزیزی ،صص۲۰۲-۲۰۳٫
سید بن طاووس، لهوف، مترجم: عباس عزیزی ،صص۲۰۲-۲۰۳٫

 نظر دهید »

فصاحت و بلاغت

01 آبان 1395 توسط اشرف قانعي زارع

 فصاحت و بلاغت


بانوی قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامی اش به ارث برده بود. «هنگامی که سخن می گفت، گویی از زبان پدر، ایراد سخن می کرد.»سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهای ایشان با عبیداللّه بن زیاد، بی شباهت به خطبه های امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) و خطبه «فدکیّه» مادرش زهرا(علیها السلام)نیست.(33) این خطبه ها در حالی ایراد می شدند که حضرت زینب(ع) داغ های فراوانی بر سینه داشت، گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بی خواب بود، سختی سرپرستی کودکان و راه را نیز به دوش می کشید.

منبع:سیدکاظم ارفع، پیشین، ص 88.

 نظر دهید »

به راستی که نمونه زنی است حضرت زینب کبری

01 آبان 1395 توسط اشرف قانعي زارع

 وقتی حضرت زینب(ع) در کوفه، آن خطبه فصیح، آتشین و شورانگیز را ایراد نمود، مردم دست ها را به دندان گزیدند و با تعجب به هم نگاه کردند! در همان موقع، پیرمردی در حالی که می گریست و محاسنش از اشک چشمش تر شده بود، دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت:


پدر و مادرم فدای ایشان که سال خوردگانشان بهترین سال خوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، و زنانشان بهترین زنان و نسل آنها والاتر و برتر از همه نسل هاست.

 

سیدبن طاووس، اللهوف، تهران، دارالعالم، 1348ش، ص 149 / محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 45، ص 110.

 نظر دهید »

چادر خاکی نشان مادری زینب است

01 آبان 1395 توسط اشرف قانعي زارع

 چادر خاکی نشان مادری زینب است

ارث زهرا صورت نیلوفری زینب است

خط فکرم بر گرفته از دمشق و کربلاست

هرچه دارم از دعای مادری زینب است

پیکرم صحرای تربت، در رگم آب فرات

این یکی از راه شیعه پروری زینب است

من کیم تا دم زنم از عمه سادات چون

ذات الله الصمد خود مشتری زینب است

کشتی ارباب با دستان زهرا می رود

لنگر کشتی نخی از روسری زینب است

علم او از بس که از حد تصور خارج است

حضرت جبریل هم پا منبری زینب است

بیمه کردم قلب بیمارم به اشک روضه ها

خوش به حال آن کسی که بستری زینب است

قلب ما سنگ است و با گریه طلایی میشود

مجلس روضه محل زرگری زینب است

رنگ خاکستر برای ما گریز پر غمی ست

غیرت ما معجر خاکستری زینب است

با تمام این مصیبتها چه زیبا گفته است

” ما رایت الا جمیلا ” برتری زینب است

شاه افتاد از فرس، رخداده در مجلس، ولی

مات کردن شیوه افشاگری زینب است

لال شد عالم در آن وقتی که گفتی اُسکُتو
اهل عالم این صدای حیدری زینب است
 
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

وبالوالدین احسانا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • درمان با قرآن
  • سبک زندگی
  • به سمت خدا
  • دلنوشته
  • ولایت
  • محرم

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس